دلنوشته های زیبا
ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪ ﮐﻨﺞ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ
ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﻢ !
ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ
دلنوشته های زیبا همراه با عکسها
لطفا ناگهانی رخ بده ..
غافلگیرم کن …
لحظه ای اتفاق بیفت که اصلا فکرش را هم نکنم …!
دلنوشته های زیبا و عاشقانه
انارهای باغچه رسيدهاند
تركخورده و رها ، ميان دستان سرد باد!
با سبد مهر بيا و پایان دانههای سرمازده و تبدار را بچين!
دلنوشته های زیبا
به سرزمينى خوشبخت بدل مى شوم
به سرزمينى پر از آواز پرنده
وقتى تو مى روى
سر در گريبانم
مثل مردمى كه
كسى را از دست داده اند .
دلنوشته های زیبا و کوتاه
ما میتوانیم
خیلی چیزها به آدمهای اطرافمون هدیه کنیم.
مثل عشق, لذت و محبت…!
اما لیاقت داشتن اینها رو,
ما نمیتونیم بهشون بدیم!
دلنوشته های زیبا و پر معنی
ﮔﺎه گاهی که ﺩﻟﻢ میگیرد
به ﺧﻮﺩﻡ میگوﯾﻢ
بشکن قفلی که ﺩﺭﻭنت ﺩﺍﺭی
ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭی
ﺧـﺪﺍ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخـر ﺑﺎ ماست
دلنوشته های زیبا و احساسی
خودمان را با جمله “تا اقبال چه باشد”
گول نزنیم…
“اقبال”
اراده ی من و توست…
دلنوشته های جدید
تا وقتی کسی در کنارت می باشد
خوب نگاهش کن…!
گاهی انسان ها آنقدر سریع میروند
که افسوس 1 نگاه سرسری را هم
به دلت میگذارند!!
دلنوشته
امروز آنقدر سرگرم
دوست داشتن زندگی باش
که هیچ فرصتی برای
بیزاری نداشته باشی
هر روز فرصتی تازه میباشد
تا بهتر از دیروز باشی…
دلنوشته های زیبا و عاشقانه
در شب کوچک من؛
بیقراری ویرانیست
گوش کن
وزشِ تاریکی را می شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم…
دلنوشته های زیبا همراه با عکسها
حق الناس همیشه پول نیست
گاهی دل میباشد
دلی که باید بدست می آوردیم
و نیاوردیم
دلےرا که شکستیم
و رهاکردیم
دلهای غمگینی که
بی اختلاف از کنارشان گذشتیم
خدا از هرچه بگذرد ازحق الناس نمی گذرد
دلنوشته های زیبا
دل شکسته هایم را زیر دوش دوش میبرم…
بغض هایم را زیر “شر شر”آب داغ می ترکانم..
تا همه اندیشه کنند…
قرمزی چشمهایم از دم کردن دوش میباشد…!!
دلنوشته های زیبا و جدید
چقـدر بغـض کردمـ کنـارم نبـودی
هـزار بـار دلـم خواسـت ببـاره تـو نبـودی
نبـودی ببـینـی چقـدر سـوت و کـورم
چقـدر بـی قـرارم چقـدر بـی عبـورم
دلنوشته های زیبا و احساسی
ﺍﺯ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ،
ﮔِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ
ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ!
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ…
ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﺳﺖ!
ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ…
ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻩ ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ…
ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ…
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ
ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ…
منبع: خوی وب و بیتوته