قصه ضرب المثل این شتر را جای دیگری بگذار کاربرد ضرب المثل: ضرب المثل این شتر را جای دیگری بگذار برای افرادی استفاده می شود که می خواهند از کردار بد خودداری کنند و عواقب آن شغل را به گردن دیگری بیاندازند. این شتر در جای دیگر: در قدیم مرد راهزنی که بینهایت باهوش و چابک بود. او تنها سالی یک بار راهزن می شد و بقیه سال را صرف پولی می کرد که به دست می آورد. این مرد خردمند نقشه ای داشت. هر سال وقتی مأموران مالیات از شهرهای مختلف مالیات می گرفتند، او می خواست به کاخ بازگردد. از تونلی که در دل کوه حفاری کرده بود بیرون می آمد و راه را بر ماموران بیت المال که تعدادشان کم بود می بست، سپس پول و جواهراتی را که همراهشان بود به زور می گرفت و آن پول را در کل هزیننه می کرد. سال همان سال هم همین کار را کرد. کرد در کمین خود نشسته بود و منتظر برگشت ماموران مالیاتی بود که یکی از آنها را دید. وقتی نزدیک بود، در جایگاه مناسبی از کمین خود خارج شد و قبل از اینکه بتواند حرکتی کند، روی سر افسر پرید و دست و پای او را بست.او پول و طلا و جواهراتی را که همراه داشت برداشت و بر شترش سوار شد و عقب‌نشینی کرد و افسر را در رد پای خود گذاشت.وقتی مرد به منزل رسید، اموال مسروقه را در باغ خود پوشیده کرد. تنها چیزی که باقی مانده بود شتر بود، او مجبور شد شتر را به نحوی پوشیده کند تا کسی به او مشکوک نشود، از جهت دیگر مأمور مالیاتی که در جاده مانده بود آغاز به داد و فریاد کرد تا اینکه یکی از کاروان های عبوری متوجه قبض شد. او را نجات داد. مامور به سرعت به شهر رسید و داخل قصر شد و ماجرا را برای شاه گفت. این اخبار به سرعت در شهر پخش شد و همه مردم از این اخبار مطلع شدند به جز دزدی که پایان روز را در منزل مانده بود. از سوی دیگر، مأموران پادشاه در شهر قدم زدند تا احتمالا نشانه ای از دزد اموال دولتی پیدا کنند. اخبار سرقت به گوش دزد حیله گر نرسیده بود، دزد با خود گفت: شتر را به محله دیگری می برم تا سوء ظن دولتمردان نسبت به این محله کمتر شود، این کار را کرد. و در نیمه های شب با استراحت از منزل خارج شد و شتر را به نقطه ای دیگر از شهر برد، همان گونه که می خواست حیوان را بخواباند و افسار آن را به در منزل ای ببندد و سپس عقب‌نشینی کند. صاحب منزل از منزل بیرون آمد و گفت: پروردگارا! این شتر را جای دیگری بخوابان.دزد اخبار نداشت، پایان شهر متوجه دزدی شدند و می دانند که اگر این شتر در منزل کسی بخوابد، به این معنی می باشد که اموال مامور را تاراج کرده می باشد و باید به ماموران پادشاه پاسخ دهد. من شتر را دم در می خوابم. از منزل دیگریشتر را از چند خیابان گذشتن داد و منزل ای در نظر گرفت، اما چون خواست شتر را بخواباند، صاحب منزل بیرون آمد و گفت: پروردگارا! این شتر را جای دیگری بخوابانید آن شب دزد که چیزی نمی دانست به درب هر منزل رفت تا شتر را بخواباند، اما نتوانست. او مشکوک بود که مردم احیاناً از موضوع مطلع هستند و نمی‌خواهند کسی باشند که دزد را به حاکم بسپارد. دزد با این اندیشه می خواست شهر را ترک کند و شتر را در بیابان های اطراف شهر رها کند، اما همین که خواست از دروازه شهر گذشتن کند، مأموران شاه او را گرفتند.ضرب المثل این شتر را جای دیگری بخوابان
قصه ضرب المثل این شتر را جای دیگری بگذار کاربرد ضرب المثل: ضرب المثل این شتر را جای دیگری بگذار برای افرادی استفاده می شود که می خواهند از کردار بد خودداری کنند و عواقب آن شغل را به گردن دیگری بیاندازند. این شتر در جای دیگر: در قدیم مرد راهزنی که بینهایت باهوش و چابک بود. او تنها سالی یک بار راهزن می شد و بقیه سال را صرف پولی می کرد که به دست می آورد. این مرد خردمند نقشه ای داشت. هر سال وقتی مأموران مالیات از شهرهای مختلف مالیات می گرفتند، او می خواست به کاخ بازگردد. از تونلی که در دل کوه حفاری کرده بود بیرون می آمد و راه را بر ماموران بیت المال که تعدادشان کم بود می بست، سپس پول و جواهراتی را که همراهشان بود به زور می گرفت و آن پول را در کل هزیننه می کرد. سال همان سال هم همین کار را کرد. کرد در کمین خود نشسته بود و منتظر برگشت ماموران مالیاتی بود که یکی از آنها را دید. وقتی نزدیک بود، در جایگاه مناسبی از کمین خود خارج شد و قبل از اینکه بتواند حرکتی کند، روی سر افسر پرید و دست و پای او را بست.او پول و طلا و جواهراتی را که همراه داشت برداشت و بر شترش سوار شد و عقب‌نشینی کرد و افسر را در رد پای خود گذاشت.وقتی مرد به منزل رسید، اموال مسروقه را در باغ خود پوشیده کرد. تنها چیزی که باقی مانده بود شتر بود، او مجبور شد شتر را به نحوی پوشیده کند تا کسی به او مشکوک نشود، از جهت دیگر مأمور مالیاتی که در جاده مانده بود آغاز به داد و فریاد کرد تا اینکه یکی از کاروان های عبوری متوجه قبض شد. او را نجات داد. مامور به سرعت به شهر رسید و داخل قصر شد و ماجرا را برای شاه گفت. این اخبار به سرعت در شهر پخش شد و همه مردم از این اخبار مطلع شدند به جز دزدی که پایان روز را در منزل مانده بود. از سوی دیگر، مأموران پادشاه در شهر قدم زدند تا احتمالا نشانه ای از دزد اموال دولتی پیدا کنند. اخبار سرقت به گوش دزد حیله گر نرسیده بود، دزد با خود گفت: شتر را به محله دیگری می برم تا سوء ظن دولتمردان نسبت به این محله کمتر شود، این کار را کرد. و در نیمه های شب با استراحت از منزل خارج شد و شتر را به نقطه ای دیگر از شهر برد، همان گونه که می خواست حیوان را بخواباند و افسار آن را به در منزل ای ببندد و سپس عقب‌نشینی کند. صاحب منزل از منزل بیرون آمد و گفت: پروردگارا! این شتر را جای دیگری بخوابان.دزد اخبار نداشت، پایان شهر متوجه دزدی شدند و می دانند که اگر این شتر در منزل کسی بخوابد، به این معنی می باشد که اموال مامور را تاراج کرده می باشد و باید به ماموران پادشاه پاسخ دهد. من شتر را دم در می خوابم. از منزل دیگریشتر را از چند خیابان گذشتن داد و منزل ای در نظر گرفت، اما چون خواست شتر را بخواباند، صاحب منزل بیرون آمد و گفت: پروردگارا! این شتر را جای دیگری بخوابانید آن شب دزد که چیزی نمی دانست به درب هر منزل رفت تا شتر را بخواباند، اما نتوانست. او مشکوک بود که مردم احیاناً از موضوع مطلع هستند و نمی‌خواهند کسی باشند که دزد را به حاکم بسپارد. دزد با این اندیشه می خواست شهر را ترک کند و شتر را در بیابان های اطراف شهر رها کند، اما همین که خواست از دروازه شهر گذشتن کند، مأموران شاه او را گرفتند.
