وقتی هستی وقتی میای دیگه حرفی نمیمونه یعنی شکیبایی ندارم چیزی بگم تنها منم وقتی یکی میاد دیگه هیجان ندارم ولی یکی ازم رد میشه من من بی شکیبایی هستم، من بی احساس نیستم، من نادان و بددل نیستم. روزی روزگاری کسی داخل زندگی من شد که برخی از باورهای من را از بین برد، تنها باید کسی باشد که مرا درک کند، یکی از همنوعان من. . 
به شما می گویم می خواهم زیارت کنم. می پرسد کجا؟ منظورم زیارت مادر و پدرم است. می گوید اندیشه کردم مکه می روی. گفتم کعبه منزل من پدر و مادرم است. خداوند زیارت آنها را بر من واجب کرده است. میگه بخیل. از خودت روایت نکن در منزل خدا پول هزیننه نمی کنید. ابلهی نگو. من می گویم خدا از من و تو نیازی به پول ندارد. اما من به خشنودی تو نیاز دارم.خدایا! دوستی به من بده که با من گریه کند، دوستی پیدا کنم که با من بخندد! 
هیچ کس آنقدر تنگدست نیست که نتواند به کسی لبخند بزند و هیچکس آنقدر ثروتمند نیست که به لبخند نیاز نداشته باشد می گویند: به زن بال و پر نده، او پرواز می کند! اما تنها زنان دلداده پروازهای عاشقانه هستند، آنها بی دلیل پرواز نمی کنند.!!! 
جواب سوال من تویی، اگر در دنیا سوال دیگری ندارم، جوابی ندارم چون تو مرا خواستی، آرزوی من بیشتر از این است، نشستم روی سقفی که سقف ندارد. ، گفتم دوباره قلبم می تپد، آرامشم پر از نفس، شاد، یک بار دیگر هوای خطر در آن است، شب خوابم می برد. دلاوری او یک قطره نیست. به دریا ببر 
به تنهایی اندیشه نکن، تنهایی خودش تنهایی است، تنها به کسی اندیشه کن که بدون تو احساس تنهایی می کند.
