قصه کوتاه زن با سیاست!!

داستان,داستان کوتاه,داستان های جالب قصه کوتاه جالب و خواندنی از یک زن سیاسی

روزی زن و مردی تصادف می کنند. بنابراین هر دو خودرو به تندی آزار دیده اند. اما هر دو به طور معجزه آسایی زنده می مشابه. وقتی هر دو از ماشینشان که الان تبدیل به تبهکار شده می باشد پیاده می شوند، خانم می گوید: وای چقدر جالبی مرد. اخبار ماشین ما را ببینید! همه چیز گرم می باشد، اما ما در امان هستیم. این باید نشانه ای از جهت خدا باشد که اینگونه با هم ملاقات کنیم و زندگی مشترکی را با استراحت و استراحت آغاز کنیم! مرد با هیجان پاسخ می دهد: «بله کاملاً! من با شما موافقم، این باید نشانه ای از جانب خدا باشد!» سپس زن ادامه می دهد و می گوید: «معجزه دیگر را ببینید. ماشین من کاملا سوخته اما این بطری مشروب سالم می باشد. مطمئناً خدا خواسته این بطری مشروب سالم بماند تا این اتفاق مبارک را جشن بگیریم! سپس زن بطری را به مرد می دهد. مرد سرش را به نشان تایید تکان می دهد و سر بطری را می اندازد و نیمی از لیوان را می نوشد. سپس بطری را به زن پس می دهد. زن درب بطری را می بندد و به مرد می دهد.مرده میگه مشروب نمیخوری؟ زن پاسخ می دهد: نه.اندیشه کنم باید منتظر پلیس باشم.!!!!.

بیشتر بخوانید:  جمله تبریک روز کودک

مطلب پیشنهادی

دلنوشته های دلنشین

دلنوشته های زیبا ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪ ﮐﻨﺞ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ …